91/9/15
10:6 ص
این متن نه از هیچ حدیثی است و نه از هیچ آیه و منبع مستند دیگری؛ این نوشته حاصل مشاهدات میدانی و اعتقادات قلبی خودم است، بسیار دیده ام کسانی را که به خاطر لجاجت به گمراهی و ضلالت کشانده شده اند، بسیار کسانی را دیده ام که به خاطر این که زورکسی را درآورند اقدام به کاری نادرست کرده اند و هرگز نتوانسته اند از آثار و عواقبش جدا شوند، آن قدر دیده ام که به خاطر لج بازی با پدرو مادر و یا همسر و یا حتی یک عالم دین و یا انقلاب، برخی پایشان را در درگاه جهنم نهاده اند، اما چه می توان کرد؟! برخی از افراد ماهیتاً لج باز هستند و برخی دیگر هم توسط اطرافیان به لجاجت کشانده می شوند، پس برای رفع این خصلت رذیله چه می توان کرد؟! بدون برنامه ریزی و تلاش خیلی سخت است تا این خصلت را رفع نمود؛ در عمل لجاجت یعنی این که به نیت مخالفت با کسی، اقدامی را انجام دهیم و این در بسیاری از موارد با توحید و اخلاص در تضاد قرار می گیرد، چه بسا که تکلیف الهی عملی خاص باشد و اقتضای لجاجت با کسی، موجب دوری از تکالیف الهی گردد و چه بسا حق الناس و حق الله و حق النفسی که به موجب یک لجاجت ضایع می گردد، چه بسا که اوضاع یک کشور و یک ملت به خاطر لج بازی برخی مسئولان بایکدیگر به ورطه نابودی کشیده شود؛ پس لج بازی می تواند نوعی شرک به حساب آید، شرکی که در آن ناراحت کردن کسی در برابر راضی کردن خدا قرار می گیرد.
و اما لجاجت از چه مسائلی ریشه می گیرد و چگونه قابل حل است:
1- یکی از ریشه های مهم در لجاجت، این است که فرد دچار بیماری خودبزرگ بینی باشد. خودبزرگ بینی مادر بسیاری از رذایل است من جمله همین لجاجت. این که فرضاً من در دلم بگویم من با این علم و آگاهی چرا باید از حرف یا نوشته فرد دیگری که از من کمتر است تبعیت کنم؟! در واقع با عدم تبعیت می خواهد بزرگتر بودن خودش را به دیگران اثبات کند، پس اگر کسی خودبزرگ بین اش را رفع کند توانسته است یکی از ریشه های لجبازی را رفع کند و رفع خودبزرگ بینی به تواضع و فروتنی است و این صفت را می توان در ابتدا با زبان و حرکت نشان داد همانطوری که خداوند در مورد نوع فخرفروشانه روی زمین تذکر می دهد، اگر هنگام راه رفتن، هنگام صحبت کردن و هنگام نگاه کردن به افراد مراقب نوع رفتار و گفتار خود باشیم تا حد زیادی این مشکل نیز قابل حل است البته راه حل ریشه ای تر در درمان خودبزرگ بینی، اصلاح نوع نگرش به خود و دیگران است.
2- یکی دیگر از ریشه های لجاجت بی عقلی است، چه بسا اگر افراد مصلحت خود را بفهمند و عاقبت کارهای اشتباه را تشخیص دهند، به این راحتی خیر و صلاح خویش را با لجاجت معامله نکنند، پس می توان گفت که یکی از ریشه های لجاجت نادانی است و چاره اش هم کسب علم. اگر دکتر به کسی بگوید که فلان چیز را بخوری می میری، فرد چون عاقبتش را می فهمد هرگز از روی لج بازی باهیچ کسی جان خود را به خطر نمی اندازد و بیشتر لج بازی های ما همین است، اگر واقعاً بدانیم کاری ما را جهنمی می کند و اگر واقعاً جهنم را باور کرده باشیم هرگز دست به اقدامی نمی زنیم که منجر به بدبختی ابدی مان بشود.
3- یکی از ریشه های لجاجت بدگمانی و بی محبتی به سایرین است، وقتی که حتی به محبت و دلسوزی یک انسان دلسوز گمان بد می بریم، حتی در برابر نصایح کاملاً درست هم اقدام به لجاجت می کنیم و حال این که اگر بدگمان نبودیم و اگر قادر به درک محبت و دلسوزی افراد می بودیم به همین راحتی به ورطه لجبازی و بدبختی کشیده نمی شدیم، چقدر فرزندانی که قادر به درک محبت و دلسوزی والدین، عالمان دین و معلمان خویش نیستند و با بدگمانی به ایشان موجب گمراهی خود می شوند.
آنها که گفته شد باید از سوی خود فرد رعایت شود تا به لجاجت کشیده نشود اما لجبازی روی دیگری هم دارد و آن برخورد دیگران است، اگر اطرافیان یک فرد دقت کنند تا رفتارشان مناسب باشد می توانند موجب کاهش لجبازی طرف مقابل خود شوند، به عنوان مثال اگر نصیحت کردن به افراد طوری باشد که فرد بتواند دلسوزی و محبت فرد را راحت تر درک کند و یا منطق فرد را بتواند بفهمد، میزان لجاجت فرد هم بسیار کمتر خواهد شد و اگر چه در اسلام روایت داریم که در برابر فرد متکبر باید متکبر بود ولی در برابر فردی که تکبرش از جهل یا از لجاجتی مثلاً به اقتضای سنش است، می توان با برخورد های متواضعانه او را از لجبازی دور کرد.
4- از دیگر مسائلی که می تواند در کنترل لج بازی ها از جامعه مفید باشد انتشار فرهنگ عذرخواهی و عذرپذیری است که قبلاً مبسوطاً به آنها پرداخته ام که می توانید در لینکهای مرتبط به آنها مراجعه نمایید.
مطلب مرتبط:
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما
عزیزانتان را در موقعیت پوزش خواهی قرار ندهید
چگونه صحیح دعوا کنیم؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.